۱۳۹۴ مرداد ۱۶, جمعه

#ایران- مادری که در سوگ فرزندش میگرید !

در هر جای ایران بلا زده را بنگری قلبت آتش میگیرد از صحنه های اعدام در ملاء عام تا دست و پا بریدن تا چشم در آوردن به قماش اجداد پلید آخوندها در دوران آقا محمد خان قاجار که شگردش برای #سرکوب مخالفینش در آوردن چشم مردم بود که شهر (کوران) آن زمان که بعد به #کرمان تغییر نام داد ثمره این حاکمیت شوم بود . و حال در این زمان به هر جا بنگری یک مصیبت دردناک و یک غم بزرگ و غصه ای جانکاه که قلب و روح آدم را میفشرد و به درد میاورد . این یک نوشته از هزاران نانوشته دیگر است که از گوشه و کنار روزنامه های این رژیم فاسد و جنایتکار بیرون میزند . 

روزی میاید که دیگر هیچ مادری برای داروی فرزندش نگرید ومرگ دلداده اش را شاهد نباشد آنروز دیگر حاکمیت ملاهای دین فروش جلاد نیست و نابود شده است بزودی آنروز میرسد..... حال بخوانید یک درد از هزاران درد مردم را:

 ای خدا! ای مردم! ترا بخدا! ترا بخدا کمکم کنید!

کمبود دارو در ایران ثمره غارت آخوندها
کمبود دارو در ایران ثمره غارت آخوندها

خبرنگار: مشکل شما چیست؟
خانم: مشکل داروی بچه‌ام است…
این خانم هموطن متکدی نیست. این فریادهای غم‌انگیز مادریست که بعد از ساعتها و روزها دوندگی در بیمارستانها و داروخانه‌ها نتوانسته داروی فرزندش را پیدا کند. حتی حاضر است که هر چه دارد را بفروشد و پول دارو را بدهد، ولی اصلاً دارویی وجود ندارد. فرزندی که باخون دل بزرگش کرده، حالا در حال مرگ است. این خبرنگار هم که از او سؤال می‌کند، از تلویزیون رژیم است که فقط می‌خواهد با رنگ و لعاب تبلیغاتی، سروته این موضوع را به‌هم ببندد. حتماً در نتیجه‌گیری برنامه خود، اشکال اصلی را به خود این مادر و فرزندش برمی‌گرداند و یا مشکل را، عوامل بیگانه و تحریم و... معرفی خواهد کرد. در حالی‌که همه می‌دانند که این آخوندهای حاکم هستند که مسبب اصلی این نقصان بزرگ در امر دارو درمان و امکانات پزشکی در کشور هستند.

در شرایطی که در کشورهای متمدن و دموکراتیک دنیا، حل مسأله دارو درمان با دولت است و تمام مخارج آن را دولت متقبل می‌شود، در حاکمیت آخوندها این امر فقط عاملی برای به جیب زدن پول مردم تحت ستم است. مردمانی که بهای آن را هر روز با تن و جان خود می‌دهند.

در خبرها آمده بود یکی از کارگران کارخانه داروپخش، با سقوط از طبقه چهارم ساختمان، به زندگی‌اش پایان داد. همکارانش دلیل خودکشی او را ناتوانی‌اش در تأمین هزینه داروهای فرزندش عنوان کردند. (۹/۲/۱۳94)

و یا کارگران خوزستانی فریاد می‌زدند: «کارگران به ناچار کلیه یا اعضای بدن خود را برای تأمین دارو و درمان به حراج گذاشته‌اند». (۲۹/۱/۱۳94)

لعنت بر خامنه ای جنایتکار و دزد غارتگر
لعنت بر خامنه ای جنایتکار و دزد غارتگر
کمبود دارو به حدیست که یک شهروند فریاد می‌زد: «به‌دنبال آمپولی برای سرطان مثانه هستم، ولی گیر نمی‌آید. الآن دو ماه است که داروی شیمی درمانی گیرم نمی‌آید». در موردی دیگر، هموطنی گفت: «دارویی که باید هر دو هفته یکبار مصرف می‌کردم را هنوز پیدا نکرده‌ام». (تلوزیون رژیم-۱۸/۱۰/۹۴)
.............ادامه این دردنامه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر